سنبل

حرف دل

سنبل

حرف دل

آخرین مطالب
پیوندها

یکی را دوست دارم

یکی را دوست دارم ولی او باور ندارد
یکی را دوست دارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم
و لحظات سرد زندگیم را با یاد گرمای عشق او میگذرانم
کسی را دوست دارم که میدانم هیچگاه به او نخواهم رسید
وهیچگاه  نمیتوانم دستانش را بفشارم!
یکی را دوست دارم بیشتر از هر کسی همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد!
یکی را دوست دارم که میدانم او دیگر برایم یکی نیست او برایم یک دنیاست!
یکی را برای همیشه دوست دارم کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا!
کسی که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم!
یکی را تا ابد دوست دارم کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمیدو ندانست که او در این دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است!
یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست دارم کسی که نگاه عاشقانه مرا نخواست ببیند!
و لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش را به سوی دیگری دوخت!
آری یکی را از ته دل صادقانه دوست دارم کسی که لحظه ای به پشت سرش نگاه نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال اومیروم!
کسی را دوست دارم که برای من بهترین است از بی وفایی هایش که بگذرم برای من عزیزترین است!
یکی را دوست دارم ولی او این دوست داشتن را باور نمیکند!
نمی داند که چقدر دوستش دارم!
نمی فهمد که او تمام زندگی ام شده!
یکی را با همین قلب شکسته ام با تمام احساساتم بی بهانه دوست دارم!
کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا دارد!
یکی را بیشتر از همه کس دوست دارم
یکی را دوست دارم با اینکه این دوست داشتنم دیوانگیست اما.......
من دیوانه وار تنها او را دوست دارم!
کاش روزی بفهمد که چقدر دوستش دارم!








زمستان

دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان
مظلومترین فصل خدا بود زمستان
دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم
از هر چه دو رنگیست رها بود زمستان
بود هر چه فقط بود سفیدی وسفیدی
اسمی که به او بود سزا بود زمستان
با برف بپوشاند تن لخت درختان
لبریز و پر از شرم و حیا بود زمستان


دلکم

دل تنگت میشوم

چشمانم را روی هم میگزارم بلکه یادت را فراموش کنم

اماتو بگو دلکم

مگر میشود یاد را فراموش کرد...


روی آن شیشه تب دار

روی آن شیشه تب دار تو را ها کردم

عکس زیبای تو را با نفسم جا کردم

شیشه بد جور دلش ابری و بارانی شد

شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم

عرق سرد به پیشانی آن شیشه نشست

تا به امید ورود تو دهن وا کردم

با سر انگشت کشیدم به دلش

عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم




عشق بازی

عشق بازی فقط توی رختخواب نیست...

عشق بازی میتونه دقیقا اون لحظه ای باشه که

یه زن با دقت آستین مرد رو سه تا میزنه که تا بالای آرنج بیاد...

و یا وقتی مرد موهای زن مورد علاقشو با دستاش میفرسته پشت گوشش...

و فقط و فقط یه نگاه معامله میشه

که به همون نگاه میشه جون سپرد تا آخر عمر...