رفتن

دلم سفر می خواهد

نه برای رسیدن

فقط برای رفتن

دوست دارم

دوست دارم دستم را بگیری و زیر گوشم زمزمه کنی
که پشت خوابهای نا آرام تو
چیزی بیش از نگرانیهای زنانه نیست
دستت را بگیرم و زیر گوشت زمزمه کنم
که پشت نگرانیهای زنانه من
مردی ایستاده که دیوانه وار دوستش دارم!

تعهد

تعهد داشتن قشنگه
حتی تعلق داشتن
اینکه بدونی مال کسی هستی
سهم کسی هستی
و اونم مال توئه
مهم نیست این تعهد امضا بشه تو یه کاغذ
مهم اینکه اصلش جای دیگه سند بخوره
تو دلامون

خنده

خنده های تو
بزرگترین آرزوی من است
شادمانه بخند
بگذار تا بر آورده شوند

دلت

دلت که پیش کسی گیر باشد
هر قدرهم نامهربانی ببینی
هر قدر هم که شکسته باشی
هرقدر  تلاش کنی که تمام علاقه ات را جمع کنی و از کنارش بروی
نمیشود!
دل خوش کوچک ها می شوی
حرف های کوچک
کارهای کوچک
خوبی های کوچک
همین کوچک هاست که برایت نه پای رفتن میگذارند نه دل ماندن
همین کوچکها ذره ذره روحت را می کشد

نگاه

تو را نگاه میکنم که دیدنی ترین تویی
و از تو حرف میزنم که گفتنی ترین تویی
من از تو حرف میزنم شب عاشقانه می شود
تو را ادامه میدهم همین ترانه می شود
کاش به شهر خواب تو مرا همیشه راه بود
راه به تو رسیدنم همین پل نگاه بود
مرا ببر به خواب خود که خسته ام از همه کس
که خواب و بیداری من
هر دو شکنجه بود و بس.

تصاحب

برای تصاحبت نمی جنگم
احاطه ات نمی کنم تا مال من شوی
با رقیبان نمیجنگم
عشق تملک نیست تعلق است
ولی
اگر با من باشی
اگر بیایی و بمانی
برای با تو ماندن با دنیا می جنگم

دل من

در نقاشی هایم تنهاییم را پنهان میکردم
در دلم دلتنگی ام را
در لبخندم غصه هایم را
دل من
چه خردسال بود
ساده می نگریست
ساده می خندید
ساده می پوشید
و اینک دل من
از تبار دیوار های کاهگلی شده است
ساده می افتد
ساده می شکند‍
ساده می میرد

من زنم

من زنم
از تبار زلیخا
آنقدر عشقت را
دیار به دیار
کوی به کوی
جار میزنم  تا
فرشته های آسمان
سجده بر عشقم کنند
من زنم
اما
مردانه پای تو میمانم

مال خودم

میتوانم تورا مال خودم صدا کنم؟

آن وقت

من اسمم را فراموش میکنم

وتو هم میتوانی مرا

مال خودم صدا کنی